مجموعۀ خط مقدم – 5 کتاب عکس از عکاسان جنگ(قطع خشتی)
کتابهای این مجموعه:
1- مریم کاظمزاده
2- سعید صادقی
3- علی فریدونی
4- محمدحسین حیدری
5- اباصلت بیات
کتاب عکس مریم کاظم زاده
کتاب عکس «مریم کاظمزاده» از مجموعه کتابهای عکس «عکاسان جنگ»، منتخبی از عکسهای مریم کاظمزاده در وقایع کردستان و اوایل جنگ تحمیلی عراق علیه ایران است. این کتاب حاوی ۱۶۰ قطعه عکس سیاهوسفید در ۲۰۰ صفحه در دو قطع خشتی ۲۴×۲۱ سانتیمتر و جیبی ۱۳×۱۱ سانتیمتر به چاپ رسید.
کتاب عکس سعید صادقی
مرتضی سرهنگی در مقدمهی این کتاب مینویسد: «اگر روزی کسی از من بپرسد سعید صادقی را میشناسی، میگویم، او را دیدهام. او را در کردستان دیدهام، در قصر شیرین، در مهران و بیشتر از همه در جنوب و در کوچه پس کوچههای خرمشهر دیدهام.
او را در حاشیه خیابانهای غبار گرفته خرمشهر دیدهام، زیر یک درخت اکالیپتوس وقتی سیگاری چاق میکرد تا دوربینش نفسی تازه کند. با او از درختان آبادان «کُنار» چیدهام، تا آن سوی نخل های کوی ذوالفقاری رفتهام، زیر گنبد مجروح مسجد جامع عکس یادگاری گرفتهام، یک بار هم دوربین او را به گلبوتههای صورتی رنگ که روی پشتبام خانههای ویرانشده خرمشهر سبز شدهبودند، معرفی کردم، چقدر از آشنایی هم خوشحال شدند!
آخرین بار او را در «تنگه چهار زِبر» دیدم. همان تنگهای که سینهاش را مردانه در برابر تیرهای نفاق سپرکرد. همانجا بود که دوربین سعید آخرین عکسهای دفاع هشت ساله را گرفت. این عکسها اسناد خداحافظی او با چهره ظاهری جنگ است. آن روز به بعد، باطن جنگ روی دست ما ماندهاست و هنوز نمیدانیم جنگ لهجهای جز حقیقت ندارد. دوربین سعید این لهجه را یاد گرفتهاست، خوب هم یاد گرفتهاست، جنس جنگ را میشناسد. عکسهای او کلکسیونی از آن روزها و آدمهایی است که هرکدام یک پا بلد آسمان بودند.
چه چهرههایی که چشم در چشم دوربین او دوخته و رفتهاند، چه سنگرهایی که میزبان مهربانی برای او بودهاند، چه کانالها و هورها و خاکریزهایی که برای او دست تکان دادهاند. چه انفجارها و صحنههایی که او و دوربیناش را لرزاندهاست. چه جاهای خطرخیزی که سعید رفت و من نرفتم… از ترس… .
حالا اگر روزی کسی از من بپرسد سعید صادقی را میشناسی، میگویم دوربین سعید پلاک جنگی اوست و عکسهایش شمارههای این پلاک. اگر کسی این شمارهها را با لهجه حقیقی جنگ بخواند، سعید صادقی را خواهد شناخت، حتی اگر یک قدم با او برنداشتهباشد».
کتاب عکس علی فریدونی
کتاب عکس علی فریدونی از مجموعه کتابهای «عکاسان جنگ» وارد بازار نشر شد. کتاب در دو قطع خشتی (۲۴×۲۱) و جیبی (۱۳×۱۱) سانتیمتر در ۲۴۸ صفحه با ۱۵۶ قطعه عکس از جنگ تحمیلی عراق علیه ایران در سالهای ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۷ است.
علی فریدونی دارای مدرک درجه یک هنری از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از عکاسان فعال و نامدار عکاسی خبری و جنگ تحمیلی در ایران است که تاکنون چندین نمایشگاه انفرادی از عکسهایش را در ایران به نمایش گذاشته است. برخی از عکسهای شناخته شدهاش در عرصۀ خبری نیز در کنار متنهای محسن راستانی و سیفاله صمدیان در این کتاب به چاپ رسیده است.
کتاب عکس محمد حسین حیدری
در مقدمه کتاب آمده است:
سپیده دم محمدحسین در منطقه بود و شهامت، فداکاری، زخم و خون ثبت میکرد. صبحها که پاتک دشمن شروع میشد روز را رعبآورتر از شب عملیات میکرد. حاصل پا به پایی او با رزمندگان موجب ثبت لحظاتی است که میفهمیم دوربیناش به دشمن، نزدیکتر از هر سلاحی است و در میان معرکه بودن عکاس است که عمق جراحتهای جنگ را بیشتر بیان میکند.
کتاب را ورق بزن! در مسیر تصاویر، به هنگامهی نبرد که میرسی، از سوت هراسانگیز گلولهها و صفیر کُشندهی ترکشها خم میشوی. موج ویرانگر انفجارها تکانت میدهد. دلیری و بیپروایی پسران ایران به جانت مینشیند که، جان به سر گرفتهاند و ربِ جلیل گویان دشمن را میتارانند. تنِ پارهی همرزمت را در بغل حس میکنی که سبکتر از هنگام وداع شده. پای قطع شدهاش لابد در پاچهی شلوار نیست یا آستینی خالی که در باد تکان میخورد.
دوربین محمدحسین از هر چشمی به معرکهی جنگ نزدیکتر است. همراه با شلیکها، او خاطره شکار کرده است. خاطرههایی مشحون از فتوتنامهی جوانمردانی که زندگی را جا گذاشتند تا ما از زندگی جا نمانیم. تا یادمان بماند حماسهی مادران و پسرانی که ایران را زیستگاه ابدی چشمانی کردند تا پیوسته نگاهی به سمت نور داشته باشیم. تا یادمان نرود حماسهی پسرانی را که هر صبح تشییع شدند تا شبِ ما «شام» نشود. تا دراز دستان یغماگر یادشان بماند، سرانجامِ بدفرجامِ دست درازی به دامان این جغرافیا را.
کتاب را که دیدید و به تصاویرِ بازگشت اسیران که رسیدید، سلامی کنید به آدمهای از زندگی جا ماندهای که معرفت اجازه نداد پیکر پسران افتاده بر دشت جنون را نردبام کنند.
درباره عکاس:
محمدحسین حیدری، متولد شهرستان میمه/ مرداد ۱۳۴۱
دوران کودکی تا سال چهارم ابتدایی را در روستای لوشاب از توابع شهرستان میمه از استان اصفهان گذراند. پدرش کارگر فنی یک شرکت فرانسوی به نام «آنترپُز» در تهران بود. محمدحسین هم در ده سالگی همراه پدر به تهران آمد. اگر چه محل زندگیشان با خانواده عمویش در یک خانه بود، ورود به محیط ناشناخته و بزرگ و همچنین دوری از مادر، خانواده و فضای روستا و مأموریتهای چند روزهی پدر شرایط زندگی را برایش سخت کرد.
آثار حیدری در طول جنگ علاوه بر رسانهها، نمایشگاههای عکس، نمایش اسلاید در مراکز استانها و شهرهای بزرگ، و مجلههای پیام انقلاب و امید انقلاب منتشر میشد.
کتاب لا اله الا الله از عکسهای محمد حسین حیدری وامیر علی جوادیان درسال ۱۳۶۲، انتشارات انقلاب اسلامی به چاپ رسید و دیگر آثار وی در مجموعه چند جلدی کتابهای «جنگ تحمیلی» منتشر گردیده است.
پس از جنگ، در سال ۱۳۷۵ دبیری سرویس عکس روزنامه جوان را به مدت ۶ سال و در سال ۱۳۸۱ دبیری سرویس عکس خبرگزاری فارس را به مدت ۲ سال عهده دار شد.
همزمان با فعالیتهای یاد شده از اواسط دهه هفتاد در مسیر تأسیس انجمن عکاسان انقلاب و دفاع مقدس قرار گرفت و علاوه بر تلاش نسبت به تأسیس این انجمن، همواره عضو هیات مدیره انجمن و از سال ۱۳۸۶ به مدت شش سال مدیر عامل انجمن عکاسان انقلاب و دفاع مقدس بوده است.
کتاب عکس اباصلت بیات
کتاب آثار «اباصلت بیات» از مجموعهی عکاسان جنگ، به عکسهای او طی سالهای ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۷ با موضوع جنگ تحمیلی اختصاص دارد که در دو قطع به چاپ رسیده. این کتاب حاوی ۱۶۵ قطعه عکس رنگی و سیاهوسفید در ۲۲۸ صفحه قطع خشتی ۲۴×۲۱ سانتیمتر و ۲۳۲ صفحه جیبی ۱۳×۱۱ سانتیمتر به چاپ رسید.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.