با پیشوا تا ابد – خاطرات عکاس شخصی هیتلر
عکاس و دوست صمیمی هیتلر بودن چه عواقبی میتواند داشته باشد؟ هاینریش هوفمان در کتاب خاطرات عکاس شخصی هیتلر، از حضورش در لحظاتی از زندگی این رهبر نازی میگوید که از اتفاقات مهم تاریخ محسوب میشوند. افراد زیادی با هیتلر دیدار داشتند، اما همه به سبب نفرتی که دنیا به او دارد، آن را انکار میکردند. تفاوت هافمن در همینجاست. او نه تنها عکاس، بلکه دوست هیتلر بود و هیچگاه منکر آن نشد.
درباره کتاب خاطرات عکاس شخصی هیتلر (Hitler was my friend)
این کتاب خاطرات و عکسهای هیتلر را از زبان و قاب دوربین هاینریش هوفمان (Heinrich Hoffmann) شامل میشود. او نقشی اساسی در اسطورهسازی از هیتلر ایفا کرد. او که از عکاسان معروف آلمان به شمار میرفت، در سال 1919 اولین آلبوم عکسهای خود را در قالب کتاب منتشر نمود. تنها یک سال بعد هافمن به نازیها پیوست و رابطه مستقیم وی با هیتلر آغاز شد. او عکاس رسمی آدولف هیتلر شد و به همراه وی به سفرهای مختلفی رفت.
او در طول خدمتش به هیتلر بیش از 2 میلیون عکس از وی گرفت که بهطور گستردهای از آنها در سراسر جهان استفاده شد، از جمله برای تمبرهای پستی که به شهرت هر دوی آنان کمک کرد. هاینریش هوفمان در دهه 1930 چندین کتاب از عکسهای این رهبر آلمانی انتشار داد که از جمله آنها میتوان به «هیتلری که نمیشناسید» در سال 1933 اشاره کرد.
هافمن با هیتلر رابطهای بسیار صمیمی داشت؛ به قدری که محرم اسرار او بود و در خاطراتش، از اطلاعات کمیابی راجع به هیتلر میگوید. جالب است بدانید که او معرف دستیار عکاسش، اوا براون به هیتلر بود که بعدها موجب ازدواج آن دو شد.
با هاینریش هوفمان
او متولد سال 1885 بود که به عنوان عکاس شخصی هیتلر، ناشر و سیاستمدار نازی شناخته میشود. عکسهایی که هافمن از هیتلر گرفت یکی از عناصر مهم در به شهرت رسیدن این رهبر نازی بوده است. او در دوران حکومت هیتلر توانست حق امتیاز تمام تصاویرش را به دست بیاورد.
وی پس از جنگ جهانی دوم به جرم سودجویی در جنگ به چهار سال زندان محکوم شد. او همچنین به عنوان مجرم اصلی غارت مجموعه آثار هنری یهودیان شناخته شد و از سمت سازمان محققان آثار هنری، کلکسیونش تصرف گردید. اما بعدا در سال 1956 ایالت باواریا دستور داد تا تمام آثار مصادره شده هافمن به او بازگردانده شود. او در نهایت در سال 1950 از زندان آزاد شد و هفت سال پس از آن در سن 72 سالگی درگذشت.
در بخشی از کتاب خاطرات عکاس شخصی هیتلر میخوانیم
در برلین بهسرعت شایعهای پیچید مبنی بر اینکه مرد قدرتمند آیندهی آلمان، میزش را در گوشهای از سالن بزرگ هتل کایزروف بهطور دائم رزرو کرده است، اتاقی بزرگ، به سبک سلطنتی مبلمانشده و تا حدودی متروک، بهسرعت هر بعدازظهر شلوغ میشد. هیتلر خیلی از کایزروف خوشش میآمد. موزیک آرام را تسکیندهنده و دلنواز میدانست. بااینحال، بعدها هر زمان که متوجه میشد سرپیشخدمت طماع میزهای اطراف میز او را برای افرادی رزرو میکند که حاضرند پول زیادی بابت امتیاز آن پرداخت کنند، فوراً از خوردن چای در آن جا منصرف میشد.
کمی قبل از پایان ماه ژانویه، هیتلر را در راهرو دیدم که با سرعت به سمت آپارتمانش میرفت؛ بازوی من را گرفت و با هم رفتیم. به آرامی و با سرعت گفت: «هافمن، امروز ملاقاتی دارم که آن را به فال نیک میگیرم. بنا به دستور خود هیندنبورک، رئیس کاخ ریاست جمهوری به ملاقاتم میآید!» «خدایا! خیلی خوب است!» «گوش کن! راز خیلی مهم و محرمانهای است. هیچ عکسی نمیگیری هیچ حرفی هم نمیزنی!» چند روز بعد همدیگر را ملاقات کردند. بعد از این دیدار، هیتلر توانست به رئیسجمهور اطمینان ببخشد که میتواند با تمام اعتراضات و موانعی که دوستان قدیمی هیندنبورک به کمک مقامات نظامی و سیاسی در حال ایجاد آن بودند، مقابله کند؛ او پایههایی ایجاد کرد که زمینهساز تصمیم 30 ژانویه شد.
هیتلر در 30 ژانویه در راهرو هتل کایزروف به من گفت: «هافمن، با من بیا و فراموش نکن که دوربینت را با خودت بیاوری. زیاد مطمئن نیستم، اما گمان میکنم این فرصت را داری تا لحظهی مهم تاریخی را در قالب تصویر زنده نگه داری!» اما با حالت هشداردهندهای اضافه کرد: «اما هیچ حرفی نزن!» با جرئت گفتم: «ازآنجاییکه هیچ اطلاعی از جزئیات ندارم در موقعیتی نیستم که چیزی بگویم.» با عصبانیت گفت: «اما تو ایدهی نسبتاً دقیق و درستی داشتهای!»
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.